|
درباره وبلاگ
|
|
|
به دلیل علاقه ای که به شعر وادبیات داشته ام ،مطالب و شعرهای مورد علاقه ی خود را در وبلاگم منتشر کرده ام.قبلا از همه نویسنده گان ان کسب اجازه می نمایم.
|
|
| | |
|
|
تولدی دیگر
<-CategoryName->
|
|
|
هر روز صبح،دوباره به دنیا می ایم.هیچکس نمی داند خوشبختی چیست؟ولی من معنای واقعی ان را می دانم ،خوشبختی یعنی اینکه قلبم از ان تو باشد و تو در وجودم جای داشته باشی.گاهی فکر می کنم کاش می شد خوشبختی را قاب کرد و به دیوار اتاق اویخت و هر صبح نگاهی به ان انداخت،لبخند زد و با تمام وجود گفت:(اه ...من چقدر خوشبختم)کاش می شد روز های تلخ را جارو کرد،به سطل زباله ریخت و اخر شب کیسه پر از زباله پر از روزهای تلخ را محکم گره زد و سر کوچه گذاشت تا رفتگر محله ان را به جایی گم و دور دست ببرد. کاش می شد،کاش می شد!اما چگونه ممکن است خوشبختی را در چارچوب یک قاب اسیر کنی تا نگاه هر حسودی به ان نیافتد؟تازه گیرم که خوشبختی ات را از چشمان دیگران پنهان کردی،با بازی سرنوشت چه می کنی؟با تقدیر که دزدکی به همه جا سر می زند،و گاه شوخی های تلخی با ادم ها میکند،چه توان کرد؟چگونه می شود روزهای تلخ زندگی را جارو کرد و در سطل زباله ریخت؟مگر می شود
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت 11:26
توسط
ازاده
| نظر بدهيد
|
|
| | |
|
|